Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری آریا»
2024-05-08@20:44:32 GMT

کيهان کلهر و کمانچه و موفقيت هاي جهاني

تاریخ انتشار: ۲۷ فروردین ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۲۹۳۳۱۶۷

خبرگزاري آريا - ماهنامه هنر موسيقي - محمدعلي پورخصاليان: «کيهان کلهر» نام آشناي موسيقي ايراني و نوازنده سرشناس سه تار و کمانچه از موسيقي دانان ايراني است که آثار درخور توجهي با موسيقي دانان سرشناس بين المللي دارد. آثار او هم از چند جهت شايان توجه هستند، از نظر کميت آثار، از نظر وجهه و شهرتِ ديگر موسيقي داناني که در پروژه هاي مشترک با کلهر کار کرده اند يا کلهر با آنان کار کرده و از نظر مقبوليت آثار مشترک کلهر با موسيقي دانان بين المللي در آکادمي هاي شناخته شده و جوايز مورد توجه در صنعت موسيقي مانند جايزه گِرَمي.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



پيش از شروع نگارش اين نوشته، استاد ايراني به همراه «يويوما»، نوازنده سرشناس ويلنسل و گروه «جاده ابريشم»1 جايزه گرمي بهترين آلبوم در سبک موسيقي جهاني2 سال 2017 را براي آلبوم «با آواز مرا به خانه ببر»3 برنده شدند. هرچند پي رنگ و محور اصلي اين نوشته مدت ها پيش از اين رويداد طرح ريزي شده بود، اما برنده شدن اين جايزه همان طور که دور از انتظار نيست، لبخندي شادي و رضايت را بر لب صدهاهزار ايراني آورد.





اين نوشته همان گونه که در سطور پيش اشاره شد، به آثار و همکاري هاي کيهان کلهر با موسيقي دانان و گروه هاي موسيقي خارجي مي پردازد. در اين نوشته نقد آثار او از منظر فني، آهنگ سازي و تنظيم، مورد نظر نگارنده نيست و اولويت اول نوشته به اين موضوع اختصاص دارد که چگونه مي شود که در ميان هنرمندان اهالي موسيقي ايران، کيهان کلهر در حوزه بين المللي از ديگر اساتيد بيشتر فعال است و چرا او در مطالعه درباره کيهان کلهر و ديگر اهالي موسيقي کلاسيک ايراني در خارج از کشور به عنوان مشهورترين نوازنده سازهاي اصيل ايراني شناخته مي شود.

چگونه کيهان کلهر با ديگر هم قطاران خارجي همکاري داشته يا در برگزاري کنسرت در خارج از کشور و فستيوال هايي که مخاطب آن بيشتر خارجي ها هستند از ديگر اهالي فن در ايران پرکارتر است؛ همچنين در اين نوشته به اين نکته مي پردازيم که وقتي درباره چهره هايي چون کيهان کلهر، با واژگان حاوي بارِ ارزشي چون «سفير فرهنگي» و «نمايان گر هنر ايران» و واژگاني از اين دست رو به رو مي شويم، آيا مخاطب قراردادن استاداني چون کلهر با چنين القابي نشان از «نياز» براي وجود چنين مسئوليتي است؟

آيا تلاش فرديِ يک موسيقي دان ايراني را مي توان دستاوردي براي يک ملت دانست؟ آيا چنين رويکردي بايد فردي باشد يا اينکه بايد با تخصيص منابع و به صورت نهادينه از سوي دولت يا نهادهاي متولي، شناساندن فرهنگ کشورمان برنامه ريزي و اجرايي شود؟ پديده هاي جنبي ناشي از موفقيت هاي فردي استاداني چون کلهر در جامعه ما چيست؟ چرا اين موفقيت ها دست مايه نوعي ناسيوناليسم فرومايه افراطي مي شود؟

پيش از اينکه وارد بحث اصلي نويشته بشويم بيان اين نکته ضروري است که از آنجايي که ايشان بيشتر در کشور و خصوصا خارج از کشور (که منظور اين نوشته است) با کمانچه نوازيش شهرت دارد. در اين نوشته کمانچه نوازي و همکاري هاي ايشان بر پايه نوازندگي کمانچه و «شاه کمان» در پروژه ها و اجراهاي خارج از کشور مورد نظر قرار گرفته است.

کلهر و کمانچه

در ايران کيهان کلهر را بيشتر به عنوان نوازنده چيره دست ساز کمانچه مي شناسند. حال آنکه به باور بسياري از کساني که خود دستي بر آتش موسيقي ايراني و خصوصا ساز سه تار دارند، کيهان کلهر در ساز سه تار نيز نوازنده اي چيره دست است. ايران از معدود کشورهاي جهان است که موسيقي کلاسيک دارد. موسيقي کلاسيک به معني موسيقي اي است که براي جامعه فرهيخته توليد و عرضه مي شود.

کيهان کلهر هم از فعالان اين عرصه در کشور ماست. کاهلي نهادينه درباره موسيق در ايران، پديده ريشه داري است که از پيش از انقلاب وجود داشته و از همان زمان در جامعه ايراني ريشه دوانده و آثارش تا دوران کنوني باقي مانده است. به همين دليل هم هست که در ايران عموم مردم از موسيقي کلاسيک ايراني اطلاع کمتري دارند تا موسيقي پاپ ايراني. به همين دليل هم کيهان کلهر در داخل کشور و در نزد عموم مردم بيشتر با فعاليت هاي برون مرزي اش و به عنوان نوازنده کمانچه شناخته مي شود.

هر چند اهالي موسيقي و علاقه مندان پر و پا قرص موسيقي کلاسيک ايراني به خوبي با او و همه آثارش آشنا هستند، اما در ميان عموم مردم او را بيشتر با همان ديدي مي شناسند که در خارج از کشور شناخته مي شود. شايد بتوان گفت که عملکرد رسانه هاي مختلف و نحوه اطلاع رساني درباره او نيز در اينکه عموم مردم او را با فعاليت هاي برون مرزي اش بشناسند، بي تاثير نبوده است.





صفحه ويکي پدياي او که يکي از نخستين نتايج جست و جوگر گوگل با کلمات کليدي نامش است، با محوريت فعاليت هاي او در خارج از ايران و همکاري هايش با موسيقي دانان خارجي تنظيم شده است.

از سوي ديگر، وب سايت رسمي4 او نيز به زبان انگليسي بازگذاري شده و اين مسئله نشان مي دهد که «گردانندگان» سايت رسمي او نيز فعاليت هاي برون مرزي و مخاطبان برون مرزي اش را در اولويت قرار داده اند؛ هرچند اين اين مسئله ضروري به نظر مي رسد که با آمدن زيرساخت هاي ارتباطي مختلف بر بستر وب، چون شبکه هاي اجتماعي و برنامه هاي کاربردي پيام رسان چون تلگرام، عملا موثرترين راه ارتباط و اطلاع رساني هر فعال هنري با مخاطبان و حتي جذب مخاطبان جديد، شبکه هاي اجتماعي شده است و عملا سايت رسمي جنبه تشريفاتي پيدا کرده است، ولي همچنان وجود سايت رسمي براي هر فعال از هر صنفي لازم است.

سايت رسمي کلهر علاوه بر نداشتن گزينه فارسي، نقايص ديگري هم دارد. اين نقايص در بخش زنديگ نامه نسبت به ديگر بخش ها پررنگ تر است؛ اما تقريبا تمام بخش هاي سايت رسمي او، داراي کاستي ها و نقايص محتوايي و تکنيکي است. در گوشه پايين سمت راست سايت، دو لينک براي ارتباط به شبکه هاي اجتماعي فيس بوک و توييتر کيهان کلهر قرار داده شده است.

تفرق آرا در ميان اهالي فن در ايران

پيش از نگارش اين نوشته، در گفت و گوهاي دوستانه با چند موسيقي دان موسيقي کلاسيک ايران و اهل فن، به نکته جالبي برخورديم. در ايران بحثي قديمي در خصوص موسيقي کلاسيک ايراني وجود دارد که زمينه ساز تفرق بزرگي ميان بزرگان موسيقي کلاسيک ايراني است. گروهي از اساتيد و علاقه مندان موسيقي کلاسيک ايراني به شکل خالص اين موسيقي باور دارند.

اصولا اشخاصي را که به صراحت به گونه هاي خالص يا اصلي هر ژانر موسيقي، سازها و سبک هاي نوازندگي اعتقاد دارند، در اصطلاح مرسوم به صنعت موسيقي به نام «Purist» يا «خالص گرا» مي نامند. گروه ديگري از اساتيد و علاقه مندان موسيقي کلاسيک ايراني اعتقاد دارند براي اينکه موسيقي کلاسيک ايراني دچار تکرار و رکود نشود، بايد در آن نوآوري تجربه شود؛ ولي چنين بحثي در ايران از ديرباز موجبات اختلاف عقيده و تفرق آراي گسترده اي را ميان بزرگان موسيقي ما سبب شده است.

چنين تفرق آرايي ميان اهل فن درباره کيهان کلهر نيز ديده مي شود. هر چند اگر بشود حدفاصلي را ميان خالص گرايان و طرفداران نوآوري در موسيقي کلاسيک ايراني تصور کرد، نگارنده جاي خود را در اقليم آن حد فاصل فرض مي کند؛ زيرا اصرار خالص گرايان بر حفظ خلوص موسيقي ايراني اصراري درست است، ولي از طرف ديگر اگر استادان ما تنها، مترجمان و بازاجراکننده آثار اساتيد پيش از خود باشند و خلق آثار جديد و باکيفيت صورت نپذيرد يا خيلي کمتر از بازاجرا باشد، عملا رکود اتفاق خواهدافتاد.

از طرفي نوآوري از پديده هايي است که طبيعت نيز برايش راه هايي دارد؛ همچنان که در چرخه تکامل موجودات زنده، تکامل رخ مي دهد؛ بنابراين وجود عده اي که در کنار فرم هاي خالص موسيقي، دست به نوآوري مي زنند، مي تواند در رشد و چه بسا تکامل موسيقي موثر باشد.

اما آنچه درباره موسيقي کلاسيک ايراني و نوآوري در آن بايد با ملاحظات خاصي صورت بگيرد اين نکته است که موسيقي ما هر نوآوري اي را نمي پذيرد و اتفاقا برخي از خصوصياتي که شايد از سوي طرفداران اعمال نوآوري اي را نمي پذيرد و اتفاقا برخي از خصوصياتي که شايد از سوي طرفداران اعمال نوآوري به خصوص در هارموني، کنترپوان و پُلي ريتم طي اين سال ها به عنوان نقاط ضعف موسيقي ما بيان شده، نه تنها به عقيده نگارنده نقطه ضعف نيست، بلکه بخشي از هويت موسيقي کلاسيک ايراني است.

به اين ترتيب با چند تن از دوستاني که با آثار کيهان کلهر آشنايي دارند، گفت و گو کردم، گفتني است که اين دوستان همگي از اهالي فن و چهره هاي شناخته شده موسيقي و مطبوعات کشورمان هستند و بنا به ملاحظاتي، درخصوص اظهارنظرهاي بي فيلتر درباره موضوع گفت و گويمان، تمايل به ذکر نامشان ندارند. بيان اين نکته هم لازم است که برخي از اين دوستان از طرفداران تفکر و عقيده خالص گرايانه موسيقي کلاسيک ايراني هستند و برخي ديگر از طرفداران نوآوري.

در نخستين گفت و گوي دوستانه با يکي از نوازندگان سرشناس کمانچه که هم در اقليم موسيقي کلاسيک ايراني فعاليت مي کند و هم به نوازندگي ويلن شهرت دارد، پرسش هايي که در ابتداي همين نوشته آمده مطرح شد. نخستين پرسش اين بود که چرا کلهر؟ چه چيزي اين قدر او را براي علاقه مندان موسيقي خارجي جذاب مي کند؟ البته مسلم است که نوازندگي ايشان در پاسخ همه دوستان به عنوان يکي از دلايل بيان شده است، اما آيا او روابط و دوستان خوبي در ميان موسيقي دانان خارجي دارد؟ آيا او يک مدير برنامه متخصص و متبحر دارد؟ و چه چيزي در نوازندگي ايشان ، او را از ديگر اساتيد براي خارجي ها جذاب تر کرده است؟

پاسخ اين دوست نوازنده من پاسخي جالب بود که در گفت و گو با ديگر دوستان هم به نحوي به جنبه هايي از آن اشاره شد. اين دوست معتقد است که ويژگي و تفاوت آقاي کلهر با برخي ديگر از استادان در نوآوري و ساخت قطعات جديد يا اوريجينال است؛ ضمن اينکه در بيشتر آثاري که کيهان کلهر با همکاري موسيقي دانان خارجي داشته، اکثر مواقع او ظرايفي را از رپرتوار موسيقي ايراني انتخاب مي کند که براي مخاطب خارجي جذاب باشد بدين معني که «تکه هايي» [گوشه هايي يا مقام هايي] از موسيقي ايراني را بر بستري از موسيقي ديگر سوار مي کند.





از سوي ديگر، امکان اجراي کامل يک دستگاه يا آواز ايراني با ظرايف خاص خودش و ربع پرده و مسائل ديگر، امکاني است که شرايط ويژه اي را مي طلبد و هر بدنه موسيقايي اي که قرار است ملودي ايراني روي آن بنشيند، مناسب چنين کاري نيست. از اين رو رويکرد کلهر در استفاده از بخش هايي از دستگاه هاي ايراني رويکردي ناگزير است.

هرچند به باور دوست من، فارغ از قياس، اساتيد ديگري هم هستند که توانايي و چيره دستي هايشان در کمانچه در سطوح بسيار بالاي نوازندگي اين ساز اصيل است، اما چون آن ها در مسير «اجراي» قطعات موجود قرار دارند و عملا خودشان خالق آثار جديدي نيستند، کلهر از منظور توليد آثار جديد، مرکز توجه خارجي ها قرار مي گيرد هر چند چون کيهان کلهر خارج از کشور زندگي و تحصيل موسيقي کرده و به خوبي به زبان انگليسي تسلط دارد، خودش از ارتباطات گسترده و موثري برخوردار است.

در گفت و گو با يکي از روزنامه نگاران حوزه موسيقي که خود نوازنده هم هست، همان پرسش ها را مطرح کردم و او معتقد بود که مورد توجه قرارگرفتن موسيقي دانان کشورهاي شرقي يا کشورهاي آفريقايي دو دليل اصلي دارد؛ نخستين دليل اين است که موسيقي اين کشورها براي کشورهاي غربي جذاب يا به اصطلاح متداول بازار «اگزاتيک» است.

دليل دوم، مسائل سياسي است که به باور اين دوست خيلي هم جالب نيست؛ اما درباره کيهان کلهر، مسئله متفاوت است. او دانش موسيقي خوبي دارد و خوش سليقه نوآور است و در نهايت نوازنده اي چيره دست است. همچنين کلهر انساني پرنسيب بوده و مقدي به اصول اخلاق بوده و تقريبا در تمام دوران کاري اش بي حاشيه است.

ديگر گفت و گوها اما به سمت و سوي ديگري از نگاه هاي اهالي فن به کلهر کشيده شد. سمت و سويي که ديدگاه موسيقي دانان و طرفداران موسيقي کلاسيک ايراني به معني خالص خود را شامل مي شود. يکي از دوستان که نوازنده و مدرس سه تار است و دانش آموخته موسيقي، معتقد بود کلهر در نوازندگي سه تار به مراتب از کمانچه متبحرتر است؛ اما چون فعاليت هاي کلهر در خارج از کشور بيشتر در زمينه نوازندگي کمانچه بوده، ايشان را بيشتر با عنوان نوازنده کمانچه مي شناسند تا سه تار.

به باور اين نوازنده و مدرس سه تار، آقاي کلهر و نحوه کمانچه نوازي ايشان بيشتر به آهنگ هاي نواحي و فولکلور متمايل است و با اينکه ايران در کنار ترکيه و هند از معدود کشورهايي است که موسيقي کلاسيک دارد، اما چون برگزارکنندگان فستيوال هاي موسيقي و آهنگ سازان و گروه هاي موسيقي شاخه World Music بيشتر به فرم هاي بدوي و فولکلور موسيقي شرقي و به ويژه موسيقي ايران علاقه دارند، به نوازندگي خاص کيهان کلهر که مشخصات نزديک تري به نوازندگي فولکلور دارد تا کلاسيک ايران، توجه و تمايل دارند و همين مسئله باعث شده است تا کلهر استمرار بيشتري در نوازندگي با ويژگي هاي موسيقي فولکلور و محلي داشته باشد تا کلاسيک ايراني.

به همين دليل هم، خارجي ها با اين رويکرد، کمانچه کلهر را مي پسندند؛ يعني موفقيت کلهر در خارج از کشور و استقبال از سبک نوازندگي متمايل به موسيقي محلي، باعث شده است تا او مانند نوازنده هاي محلي کمانچه بزند تا نوازنده هاي کلاسيکي چون «اردشير کامکار» يا «رحمت اله بديعي» که خيلي ژوست و بدون صداهاي اضافي ساز مي زنند. اين در صورتي است که کلهر در گذشته و مثلا در آلبوم «سرو سيمين» اين گونه ساز نمي زد و تحت تاثير استقبال از فعاليت هاي برون مرزي اش به اين شيوه در ساز زدن رسيده است.

در گفت و گو با دوست ديگري از اهالي فن و البته خالص گرا، ايشان استفاده از تکنيک هاي خاص ويلن مثل پيزوکاتو و ضربه زدن با آرشه و توليد «اصوات اضافي» را به عنوان مصاديقي مي داند که کمانچه نوازي را از کمانچه نوازي خارج و به ويلن زني تبديل مي کند.

تجربه موسيقي کلهر از ديد مخاطب خارجي

براي درک بهتر موسيقي کلهر، خصوصا در اين نوشته که آثار او را در همکاري هايش با موسيقي دانان خارجي مد نظر قرار داده است، بايد آثار او را نه از نگاه يک ايراني و آشنا به ظرافت ها و خصايص موسيقي ايران، بلکه با نگاهي فارغ از خالص گرايي و حتي نوگرايي تجربه کرد. حقيقت انکارناپذير در اين مسئله و مسائل مشابه در اينجاست که اصولا در همکاري هاي دو يا چندنفره آن هم ميان دو يا چند نفر از فرهنگ و عقبه موسيقايي مختلف، تعامل و تا حدود قابل درکي، سازش رخ مي دهد.

اين مسئله از طبيعت همکاري و «شبه تلفيق» ناشي مي شود؛ زيرا در اين نوع همکاري ها تفاهم برقرار مي شود؛ تفاهمي براساس ماجراجويي، درک مواضع دو يا چند فرهنگ و عقبه موسيقايي، مدل و رويکرد «بُرد- بُرد» و ارائه چيزي که شايد تا پيش از آن وجود نداشته است.

به همين دليل هم هست که در همکاري هاي ميان کلهر و ديگر موسيقي دانان خارجي، شايد يک دستگاه ايراني به صورت کامل اجرا نمي شود؛ زيرا همان طور که تکه اي از موسيقي ايراني همچون چاشني اي گوارا به ترکيب اصلي اضافه مي شود، بايد همين رويکرد در خصوص نوازنده سيتار يا کورا ياگارمون يا هر ساز ديگري اجرا شود تا تعادل ميان گفت و گوي اين فرهنگ ها با هم در پروژه مشترک تامين شود و معادله بُرد- بُرد شکل بگيرد.





از سوي ديگر، در اين پروژه هاي مشترک يا حتي در تک نوازي هاي کلهر، موسيقي و ساز ايراني از محيط و زادگاه اصلي اش خارج مي شود و در مقابل تماشاگراني از فرهنگ متفاوت و در خاک متفاوت با خاک کشورمان، علي رغم اينکه تفاوت ميان موسيقي ما و موسيقي ملت هاي ديگر و تجربه اين تفاوت و ويژگي ها، مردم را به سالن آورده، در عين حال ضروري است که وجه اشتراکي ميان کلهر، موسيقي کلهر که موسيقي ايراني است و مخاطبان خارجي اش هم وجود داشته باشد. در غير اين صورت، جايگاه و رابطه کلهر يا هر نوازنده چيره دست ديگري، جايگاهي کاملا از بالا به پايين و رابطه اي کاملا يک طرفه مي شود و مخاطب خود را در محضر استادي حس مي کند که علم و هنر خود را که کليدش منحصرا در اختيار خودش است، به سمت مخاطب سرريز مي کند.

به اين ترتيب استفاده از تکنيک هايي که موسيقي دوستان و مخاطبان خارجي آن را در انواع ديگر موسيقي تجربه کرده اند مي تواند راهکاري عملي باشد در هم پوشاني و برقراري نقطه يا خط چيني از علايق و سلايق مشترک ميان مخاطب خارجي با کلهر، سازش و موسيقي اش. با اين رويکرد، پيزوکاتو، ضربه زدن به آرشه، توليد اصوات ريتميک و نويز با استفاده از تلنگر و ضربه زدن به کاسه و گردن ساز، استفاده از تکنيک تَپينگ5 که از تکنيک هاي توسعه يافته در موسيقي راک است، هر چند از نظر خالص گرايان موسيقي کلاسيک ايراني، خروج راه و رسم از نوازندگي اساتيد افسانه اي موسيقي ماست، اما در آن محيط و در آن خاک و در آن جمعيت معني دار شده و زمينه ساز برقراري ارتباط مي شود.

تجربه ديدن اجراي کيهان کلهر در خارج از کشور تجربه اي خاص است که براي آن نياز به حضور در مکان مناسب و زمان مناسب از الزامات است. براي نگارنده، تجربه اي مجازي و صدالبته غيرحضوري، با استفاده از مشاهده آثار تصويري کنسرت هاي کيهان کلهر در خارج از کشور از طريق فايل هاي ويديويي در اينترنت، چه با همکاري نوازنده هاي ايراني، چه به صورت تک نوازي و چه به صورت کار گروهي با نوازنده هاي خارجي، محقق شده است.

در اين تصاوير ويديويي، اين موسيقي دان کشورمان از نوازندگي در يک سالن صدنفري، تا اجرا در کليسا و اجرا در سالن هاي بزرگ ديده مي شود. در بسياري از اين تصاوير دوربين، چهره مخاطبان اين اجراها را نشان مي دهد. مي توان حس لذت بردن را از چهره هاي مشتاق تماشاگران درک کرد. اما يک نکته درباه تقريبا تمام اجراهاي اوست؛ نوعي تکنکيي نوازي که نشان دهنده تبحر و چيره دستي نوازنده است، در يکي از متداول ترين اشکال خود، به صورت نوازندگي با سرعت بسيار بالا نمود پيدا مي کند.

رويکردي که ممکن است براي يک اثر يا چند اثر و در حد چند دقيقه جذابيت داشته باشد و توجه بينندگان را به سمت نوازنده معطوف کند، اما استفاده بيش از حد و زنجيروار آن منجر به خستگي مخاطب و از بين رفتن تاثير آن در اجرا مي شود. هر چنند به نظر نمي رسد تماشاگران خارجي شکايتي از تکنيکي نوازي کلهر داشته باشند؛ چرا که اين رويکرد در اجراهاي بسياري از ايشان، استمرار داشته و استفاده مي شود.

بهانه اي براي ناسيوناليسم فرومايه افراطي

يکي از تجربه هاي عجيبي که با ديدن آثار تصويري کيهان کلهر در زيرساخت هاي رسانه اي اينترنتي مثل يوتيوب ممکن است توجه و تعجب و تاسف زيادي را در بازديدکننده از اين ويدئوها برانگيزد. دعواي ناخوشايند قومي و نژادي است که بر سر ِ اين هنرمندِ بي حاشيه، مودب و بااخلاق سر گرفته است؛ پديده اي گروتسک که تنها منجر به تمسخر و سرافکندگي ما ايرانيان مي شود و بس.

خيلي جالب است که وقي به ويدئوهاي کيهان کلهر در يوتيوب مراجعه مي کنيم، مي توانيم اظهار نظر کاربران در پايين هر ويديو را ببينيم. مي توان زبان ژاپني، ترکي، هوسايي، عربي، انگليسي، اسپانيايي، آلماني، فرانسه، عبري، فارسي و پولکا وز بان ها و خطوط ديگر را زير ويديوهاي اين موسيقي دان ايراني مشاهده کرد.

جالب است که تقريبا تمام اظهارنظرهاي خارجي مثبت است و به بيان احساس رضايت و تلذذ از موسيقي کلهر و موسيقي ايران پرداخته اند. آن هايي را که به زبان انگليسي است به راحتي مي توان خواند و مابقي را نيز با استفاده از مترجم گوگل مي توان به تقريب از محتوايش سر درآورد. در کمال تعجب و اما تاسف مي توان نوشته برخي از هم وطنانمان را به زبان انگليسي که قابل درک براي مخاطبان زيادي است ديد که بر سر اصالت و عقبه کيهان کلهر وارد توهين هاي قومي و نژادپرستانه شده اند؛ پديده اي که زشتي و سوزش آن تا مغز استخوان آدمي نفوذ مي کند

از آنجايي که اين استاد موسيقي ايران، اهل کرمانشاه است، در اظهارنظرهايي که واژه Persian Music يا Iranian Music برده شده، دعوايي بر سر اصالت موسيقي کلهر سر گرفته و منجر به اهانت هايي به خودمان به عنوان ايراني شده است که چون به زبان انگليسي هم نوشته شده، هر کاربري از کشورهاي ديگر به راحتي مي تواند آن ها را بخواند و در تعجب از اينکه چرا مردم يک کشور براي مسئله اي به اين روشني با هم وارد نزاع نژادي شده اند متحير بماند؛ ولو اين نزاع در حد چند پاراگراف نوشته در اينترنت باشد!

اينکه چرا چنين پديده اي وجود دارد خارج از بحث اين نوشته است؛ اما مي توان از منظر ديگري که با موسيقي ارتباط دارد به اين مسئله پرداخت. اگر نيروهاي مخالف با برگزاري کنسرت اين نياز به احساس سربلندي و افتخار را در شهرهاي مختلف عنايت کنند، بخشي از اين مسئله حل مي شود. وقتي برگزاري کنسرت در چند شهر و از جمله شهرهاي کردنشين با اختلال همراه است و وقتي مردم اين شهرها هنرمندان خطه خود را به جاي شهر و زادگاه خود در اينترنت جست و جو مي کنند و اخبار موفقيت شان در جشنواره هاي خارجي را در آن سوي مرزها مي شوند، طبيعي است که آزرده خاطر شوند.

جالب است که در ميان نزاع نوشتاري چند هم وطن بر سر نژاد و تعلق کيهان کلهر به کدام قوم، چند اظهار نظر هم در مورد اصالت ساز کمانچه از سوي هم وطني ديگر و باز هم به زبان انگليسي گذاشته شده: «البته آقايان در جريان هستيد که ساز کمانچه ساز لري است!» هر چند انتظار نمي رود در يک اظهار نظر از سوي کاربران اينترنت، از منبع موثق براي بيان ادعا استفاده شود؛ اما اينکه در ميان ما ايرانيان طرح ادعا امري راحت است و بدون تامل و تعمق صورت مي گيرد، حقيقتي است انکارناپذير.




سفير فرهنگي موسيقي ايراني

در شرايطي که رسانه هاي مختلف و متاثر از سياست هاي خاص و به ويژه با روي کارآمدن يک دلال پوپوليست بر مسند رياست جمهوري ايالات متحده آمريکا که تعارض با ايران از حربه هاي انتخاباتي و وعده هاي او است، مرتب از کشور و مردم ما بد مي گويند، کوچک ترين خبر مثبت از کشورمان و کوچک ترين اقدام خوب و مثبت از ايرانيان مي تواند براي ما و شايد براي برخي از جهانيان جذاب و حتي ضروري باشد.

به اين دليل احساس افتخار از موفقيت هاي کلهر در خارج از کشور ما که موفقيت کوچکي هم نيست، به گونه اي از حد خود فراتر رفته و تبديل به خواسته هايي مي شود که به واقع «نيازهايي» است که بايد به صورت برنامه ريزي شده و مستمر در جهت خوش نامي کشورمان و خنثي کردن سيل بي امان اخبار دروغ و دشمنانه، پاسخ داده شود.

براي همين هم استفاده و دادن القابي نظير «سفير فرهنگي» از سوي مردم و برخي رسانه ها به چهره هاي خوش نام و افتخار آفريني چون کيهان کلهر، ناخواسته باري بر دوش ايشان مي گذارد که تحمل اين بار ممکن است مد نظر افرادي که مخاطب چنين القابي قرار مي گيرند، نباشد.

از طرفي وقتي چنين اشتياق و استمراري در مخاطب قرار دادن با اين القاب وجود دارد، مي توان دريافت که وجود چيزي شبيه به سفير فرهنگي هر چند مفهومي انتزاعي، اما نيازي واقعي است. از طرفي برخورد با چهره هاي موفق چون زنده ياد «عباس کيارستمي»، سينماگر صاحب سبک و «پرويز تناولي»، مجسمه ساز ايراني و بسياري از چهره هاي ديگر هنري، برخوردي دوگانه و متضاد بوده است و در کنار ستايش ايشان از سوي جمعي از مردم و رسانه هاي داخلي، جمعي هم همواره به مخالفت و کوچک شماري ايشان و موفقيت هايشان پرداخته اند.

در موارد ديگر هم، زماني که چهره هنري خاصي از سوي مرجعيتي خارجي چون دولت فرانسه براي دريافت نشان انتخاب مي شود هم برخوردي دوگانه و متضاد شامل حال اين چهره هاي هنري مي شود. لذا در عين حال که افتخارآفريني براي هر شهروندي آرزو است، محقق شدن آن براي برخي از چهره هاي هنري در کنار برخي حلاوت ها، کابوسي را به همراه مي آورد که تا سال ها ادامه مي يابد. از ديگر سوي، طبق قوانين بين المللي در حوزه پخش سراسري و مقررات وضع شده توسط يونسکو در راستاي تنوع فرهنگي، کشورها بايد براي برخي از حوزه ها سوبسيد قائل شوند. براي همين هم در کشورهاي اروپايي شاهد برگزاري انواع فستيوال هاي هنري با دعوت از هنرمندان کشورهاي مختلف جهان هستيم.

موسيقي ايراني و برندسازي

علي رغم اينکه طبق اسناد و تاب هاي معتبر انتوموزيکولوژي، ايران از معدود کشورهاي صاحب موسيقي کلاسيک است، اما اتفاقي که براي موسيقي هندي افتاده براي موسيقي ايران نيفتاده است. آن اتفاق چيزي مشابه برندسازي است؛ يعني مردم با شنيدن موسيقي ما همان طور که درباره موسيقي هندي مي توانند حداقل تشخيص بدهند که اصالت موسيقي هندي است يا از سازهاي هندي در موسيقي استفاده شده، در حد ابتدايي از موسيقي ما هم بااطلاع باشند؛ اتفاقي که مي تواند ارزش افزوده بسياري براي موسيقي ما، اشاعه فرهنگ و موسيقي ناب ما و چرخه اقتصادي موسيقي ما و چه بسا حوزه هاي ديگري چون صنعت توريسم شود.

جالب اينجا است که در دهه 70 ميلادي و در زماني که تلفيق و ساختارشکني از فرمول هاي کاربردي بسياري از ژانرهاي موسيقي عامه پسند بود، از سازهاي ايراني مثل تار، سنتور و سه تار در مشهورترين آثار موسيقي پاپ و راک استفاده شده و اين اتفاق حتي به صورت خودجوش از طريق تمايل نوازندگان انگليسي و آمريکايي رخ داده است. از سوي ديگر در دهه 80 و زمان آغاز ورود فناوري ديجيتال به صنعت موسيقي و بعد از آن دهه 90 چند تن از بهترين نوازندگان ايراني، براي نمونه برداري ديجيتال از سازهاي ايراني فراخوانده شده اند.





در کنار اين اقدام ها، بسياري از چهره هاي سرشناس موسيقي ايراني، از مدت ها پيش فعاليت هاي مستمري در برگزاري و اجراي کنسرت در خارج از کشور داشته اند. حتي پيش از تمام اين وقايع، بسياري از بزرگان موسيقي از سبک ها و کشورهاي مختلف از ايران بازديد کرده و تحت تاثير هنر ايراني قرار گرفته اند که ازجمله مهم ترين اين چهره ها مي توان از «دوک الينگنتون»، آهنگ ساز موسيقي جَز و از مهم ترين و پرکارترين آهنگ سازان موسيقي مردمي قرن بيستم نام برد.

تحصيل دانشجويان ايراني در کشورهاي خارجي هم خود از پديده هايي است که مي تواند سبب اشاعه فرهنگ و هنر ما باشد نيز در ابعاد و اندازه درخور توجهي اتفاق مي افتد. با وجود اين موسيقي ما آن چنان که سزاوارش است، در جهان شناخته شده نيست. به همين دليل هم هست که شايد ناخواسته در برابر موفقيت هاي فردي هنرمندان کشورمان، انتظار داريم تا آنان سفير ما در اشاعه فرهنگ و هنرمان باشند.

کلام کلهر

کيهان کلهر اهل مصاحبه رسانه اي نيست و اين اتفاق بسيار به ندرت رخ مي دهد؛ چون اعتقاد چنداني به مصاحبه کردن ندارد.6 هرچند پاسخ روشن بسياري از پرسش هايي را که در ابتداي همين نوشته و در ذهن بسياري از علاقه مندان يا حتي منتقدان ايشان وجود دارد، مي توان از مطالعه مصاحبه هاي کم شمار او استخراج کرد و به عمق عقيده کيهان کلهر درباره کار و رويکردش پي برد.

در مصاحبه اي تصويري7 از او که در سال 2012 و به زبان انگليسي انجام شده است، به روشني عقايدش درباره موسيقي ايراني را بيان مي کند و پاسخ هايش مي تواند به روشني، بسياري از احساسات ناسيوناليستي افراطي و فرومايه برخي از طرفدارنماها را فرو نشاند.

تعداد اندکي مصاحبه مطبوعاتي هم که از او منتشر شده و برخي از آن ها هم در سايت هاي اينترنتي قابل دسترسي است؛ اما حيف که سرانه مطالعه ما ايرانيان هم از کمي، مايه آبروريزي ملي است؛ بنابراين احتمال اينکه همان مصاحبه هاي کم تعداد هم در برطرف کردن برخي مسائل کمک کننده باشد، ضعيف است. همچنين دليلي که او در مصاحبه هاي ديگرش براي مصاحبه نکردن يا کم مصاحبه کردن دارد، نيز دليلي است درخور توجه! شايد هم به همين دليل است که او را به عنوان هنرمندي بي حاشيه مي شناسند.

اما حقيقت انکارناپذير اين است که کيهان کلهر، شناخته شده ترين نوازنده ساز تخصصي موسيقي کلاسيک ايراني در جهان است و اين مسئله توقع زيادي را براي او ايجاد کرده است.

پي نوشت ها:

1. Silk Road
2. World Music
3. Sing Me Home
4. www.kayhankalhor.net
5. Tapping
6. مصاحبه اي با عنوان منتشرشده در تبيان به نقل از هنر آنلاين.
7. مصاحبه تصويري کلهر به زبان انگليسي منتشرشده در سال 2012 به نشاني:
www.youtube.com/watch?v=wq4fV90NyjA


منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۹۳۳۱۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

یادداشت| اینوتکس؛ صحنه‌ای جهانی برای نوآوری ایرانی

خبرگزاری علمی و فناوری آنا، نوید فرخی؛ رویداد بین‌المللی اینوتکس هر ساله در پارک فناوری پردیس برگزار می‌شود. این نمایشگاه (در کنار رویدادهایی از این دست) می‌تواند نقش مهمی در شکل‌دهی آینده ایران به ‌عنوان یک قطب علمی جهانی ایفا کند. اهمیت این رویداد از جنبه‌های مختلف قابل بررسی است زیرا فرصتی دست می‌دهد تا محققان، کارآفرینان و نوآوران برای تبادل ایده‌ها گرد هم ‌آیند.

اینوتکس به عنوان یکی از رویدادهای بزرگ فناوری کشور، صرفاً نمایش آخرین پیشرفت‌های فناوری داخلی نیست. این رویداد با مجموعه‌ای از کارگاه‌ها، سمینارها و پانل‌ها، بر انتقال دانش و ارتقای مهارت‌های جامعه علمی ایران اثرگذار است و تعاملات کارشناسان داخلی و بین‌المللی به واسطه آن تسهیل می‌شود. از سوی دیگر این نمایشگاه نه تنها تعهد ایران را به نوآوری علمی به نمایش می‌گذارد، بلکه می‌تواند نقش مهمی در توسعه اقتصاد کشور ایفا کند. ازاین‌رو باید اینوتکس را یک عامل راهبردی برای تحقق جاه‌طلبی‌هایِ به‌حقِ علمی کشور تلقی کرد.

اهمیت علمی اینوتکس برای ایران

اینوتکس در حال با حضور صدها شرکت دانش‌بنیان و برگزاری ده‌ها رویداد جانبی در حال برگزاری است. این نمایشگاه نه تنها آخرین پیشرفت‌های فناوری را به نمایش می‌گذارد، بلکه در ذات خود به عنوان یک کاتالیزور برای رشد جامعه علمی ایران عمل می‌کند و به تقویت پژوهش، همکاری و فرصت‌های آموزشی در قلمرو علم منتهی می‌شود.

اینوتکس می‌تواند در پیشبرد تحقیق و توسعه داخل کشور نقش‌آفرین باشد زیرا با فراهم کردن بستری برای نمایش دستاوردهای علمی و فنی، دانشمندان و محققان داخلی را تشویق می‌کند تا مرزهای آنچه را که از نظر علمی امکان‌پذیر است به جلو سوق دهند. از سوی دیگر پژوهشگران با حضور در این نمایشگاه می‌توانند آخرین دستاوردها در زمینه‌هایی مانند نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی، فناوری اطلاعات و.... را که برای پیشرفت علمی هر کشوری بسیار مهم هستند دنبال کنند و با مدل‌های نظری مرتبط آشنا شوند.

این رویداد سالانه ضمناً فناوران را قادر می‌سازد تا دستاورد خود را به مخاطبان گسترده‌تری از جمله همکاران بین المللی به نمایش بگذارند. قرار گرفتن در معرض دید جهانیان امکان بازخورد گرفتن (برای بهبود نوآوری‌ها) و تعاملات بین المللی مقدور می‌سازد.

آموزش و توسعه مهارت‌ها

مؤلفه آموزشی اینوتکس به همان اندازه جنبه نمایشگاهی آن قابل توجه است. این رویداد از طریق برنامه جامع کارگاه‌ها و سمینارها، نقش مهمی در آموزش علاقه‌مندان و جامعه علمی ایران ایفا می‌کند. موضوعات نشست‌ها اغلب شامل آخرین یافته‌های تحقیقاتی، فناوری‌های نوظهور و تکنیک‌های جدید در تحقیقات آزمایشگاهی و میدانی است.

این جلسات آموزشی به پر کردن شکاف بین دانش نظری و کاربردی کمک می‌کند و برای دانشجویان و متخصصان جوانی که به دنبال ورود به حوزه‌های تحقیقاتی هستند سودمند است. کارشناسان تجربیات عملی خود را آموزش می‌دهند. محتوایی که در اینوتکس رد و بدل می‌شود عموماً به راحتی در محیط‌های آموزشی سنتی در دسترس نیست، در نتیجه کیفیت کلی آموزش علمی در ایران نیز افزایش پیدا می‌کند.

افزایش همکاری بین دانشمندان

یکی از کمک‌های اینوتکس به سپهر علمی در ایران، گرد هم آوردنِ مغزهای متفکر رشته‌های مختلف علمی است. در کارگاه‌ها، سمینارها و میزگردهای این رویداد افراد شاخص و کارشناسان داخلی و بین‌المللی حضور دارند که فرصت خوبی را برای علاقه‌مندان فراهم می‌کند تا مستقیماً با همکاران خود در زمینه‌های علمی ارتباط بگیرند.

چنین تعاملاتی برای تبادل ایده‌ها کلیدی است و می‌تواند منجر به پروژه‌های تحقیقاتی پیشگامانه شود. برای مثال سمیناری راجع به فناوری‌های تجدیدپذیر می‌تواند محققان انرژی خورشیدی را با کارشناسان دیگر مرتبط کند و منجر به همکاری‌هایی شود که بهره‌وری این فناوری را متناسب با شرایط آب‌وهوایی کشور افزایش دهد.

نمایش نوآوری‌های داخلی

اینوتکس همچنین به عنوان کانونی برای نمایش استعدادها و نوآوری‌های علمی کشور به جهانیان عمل می‌کند. این رویداد با منعکس کردن فناوری‌ها و تحقیقات داخلی، به بهبود دیدگاه بین‌المللی نسبت توانمندی‌های علمی ایران می‌تواند کمک کند. این امر نه تنها برای جذب علاقه‌مندان و سرمایه‌گذاری جهانی ضروری است، بلکه به ایجاد غرور ملی و انگیزه در میان دانشمندان جوان کشور کمک می‌کند.

دستاوردهای به نمایش درآمده در اینوتکس می‌تواند به راه‌حل‌های عملی برای رسیدگی به چالش‌های ملی و منطقه‌ای، مانند کمبود آب و بهره‌وری انرژی منجر شود. این راهکارها نه تنها به پاسخ‌دهی علمی به نیازهای بومی می‌انجامد، بلکه سهم ایران را در بحث‌های فناورانه جهانی مسجل می‌کند.

حمایت از فرهنگ علم و نوآوری

اینوتکس می‌تواند فرهنگ علم و نوآوری را در ایران بپروراند و روحیه تحقیق و حل مسئله را در بین محققان و عموم مردم شدت بخشد. رویدادهایی از این دست از چهره خشک علم آشنا‌زدایی می‌کنند و آن را برای جوانان جذاب جلوه می‌دهد. همچنین به پرورش نسل بعدی دانشمندان ایرانی کمک می‌کنند.

در مجموع این رویداد یک کاتالیزور برای پیشرفت علمی در ایران است که تحقیق و توسعه را شتاب می‌دهد، همکاری‌ها را می‌افزاید، آموزش را تقویت می‌کند، مهارت‌ها را بهبود می‌بخشد، نوآوری‌های ایرانی را به نمایش می‌گذارد و در نهایت از فرهنگ پویای علم و نوآوری حمایت می‌کند.  

 

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • یادداشت| اینوتکس؛ صحنه‌ای جهانی برای نوآوری ایرانی
  • تحلیل و پخش موسیقی ایرانی رویکرد برنامه «نیستان»
  • پیمان یزدانیان و حسام اینانلو به تالار وحدت می‌آیند
  • دیپلمات‌های طالبان در تهران میزبان تیم ملی فوتسال افغانستان
  • آلبوم «عشق ناباور» به زودی منتشر می‌شود
  • صف خرید پهپادهای ایرانی؛ پس از موفقیت در میدان | گزارش مهم یک پایگاه تحلیلی نظامی
  • آلبوم «عشق ناباور» آماده شد
  • «عشق ناباور» با رهنمودهایی از محمدرضا لطفی شنیدنی شد
  • صف خرید پهپادهای ایرانی؛ پس از موفقیت در عملیات میدانی
  • صف خرید پهپادهای ایرانی؛ پس از موفقیت در میدان عملیاتی